of an ugly figure
بی ریخت
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
بی شکل، بی ریخت
بی شکل، بدشکل، بی ریخت، فاقد شکل معین
فرهنگ فارسی
( صفت ) بدشکل بدترکیب بدقواره ( انسان حیوان جامه ) .
لغت نامه دهخدا
بی ریخت. ( ص مرکب ) ( از: بی + ریخت ) بی اندام. بی قواره. بدترکیب. بدشکل ( در انسان و حیوان و جامه ). رجوع به ریخت شود.
فرهنگ عمید
زشت، بدقواره، بدترکیب.
واژه نامه بختیاریکا
دُنگالِه؛ داوار
پیشنهاد کاربران
اکبیری
کلمات دیگر: