کلمه جو
صفحه اصلی

کلوان

لغت نامه دهخدا

کلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 297 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


کلوان . [ ک ُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان شفت است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


کلوان. [ ک َل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ارنگه است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 297 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

کلوان. [ ک ُل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شفت است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 480 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

کلوان. [ ک َل ْ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بزچلو است که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 294 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

کلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بزچلو است که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 294 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


دانشنامه عمومی

وازه کلوان می تواند به هر یک از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کلوان (کمیجان) یکی از روستاهای شهرستان کمیجان در استان مرکزی است.
کلوان (ارومیه) یکی از روستاهای شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی است.
کلوان (اوکراین)

گویش مازنی

/kalvaan/ اتاق پذیرایی، اتاق میهمانی

اتاق پذیرایی،اتاق میهمانی



کلمات دیگر: