کلمه جو
صفحه اصلی

بیجن

فرهنگ فارسی

بیژن است که پسر گیو بن گودرز باشد ٠

لغت نامه دهخدا

بیجن. [ ج َ ] ( اِخ ) بیژن است که پسر گیوبن گودرز باشد. ( برهان ) ( از شرفنامه ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بیژن شود.

دانشنامه عمومی

بیژن. بی گناه. معصوم


گویش مازنی

/bijen/ کسی که صورت پف کردن و متورم دارد - سست و فاقد نیروی طبیعی در بدن

۱کسی که صورت پف کردن و متورم دارد ۲سست و فاقد نیروی طبیعی ...


واژه نامه بختیاریکا

( بیجِن ) ( صت ) ؛ بیژن


کلمات دیگر: