کلمه جو
صفحه اصلی

دست و پا چلفتی


مترادف دست و پا چلفتی : بی دست وپا، چلمن

متضاد دست و پا چلفتی : زبل، زرنگ

فارسی به انگلیسی

awkward, clumsy, fumbler, goofy, lumpy, maladroit, coltish, gauche, gawky, uncoordinated, uncouth, wally

awkward, clumsy, coltish, fumbler, gauche, gawky, goofy, lumpy, maladroit, uncoordinated, uncouth


مترادف و متضاد

butterfingered (صفت)
دست و پا چلفتی، بی دقت

واژه نامه بختیاریکا

شش اَنگُست

پیشنهاد کاربران

معنی بی عرضه و نالایق و بی دست و پا دهد، چنانکه گویند: فلان کس دست و پا چلفتی است ، یعنی عرضه و لیاقت انجام کاری را ندارد.

Butterfingered

Clumsy

To be all fingers and thumbs

مثلا: من دست و پاچلفتی ام:
. I'm all fingers and thumbs

فردی که از پس هیچ کاری بر نمی آید و نمی توان هیچ کاری را به آن سپرد. . . ناتوان در انجام کار. . چلمن. . .

ببو

از پس کاری برنیامدن. فرد بی عرضه

Butterfingers


کلمات دیگر: