کلمه جو
صفحه اصلی

چهچهه


مترادف چهچهه : آواز، تحریر، ترجیع، چهچه

فارسی به انگلیسی

trill, warble


مترادف و متضاد

chitter (اسم)
چهچهه

آواز، تحریر، ترجیع، چهچه


فرهنگ فارسی

اسم صوت، آوازبلبل وپرندگان دیگر
( اسم ) ۱ - آواز بلبل و پرندگان خوش آواز دیگر . ۲ - تحریر صدا .
مرکز دهستان پسا کوه بخش کلات شهرستان دره گز .

فرهنگ معین

(چَ چَ هِ ) (اِصت . ) = چهچه : ۱ - آواز خواندن بلبل و پرندگان خوش آواز. ۲ - تحریر دادن صدا.

لغت نامه دهخدا

چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. در 88هزارگزی شمال باختری مشهد و 3هزارگزی شمال خاوری رادکان واقع است ، جلگه و معتدل است ، 88 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ] (اِخ ) مرکز دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. در 85هزارگزی جنوب خاوری کلات واقع است . دامنه و معتدل و 240 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و قالیچه بافی است . پاسگاه مرزی گمرک و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ] (اِخ ) نام رودی است در مشرق مهنه در شمال شرقی طوس به خراسان .


چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ](اِخ ) دوست محمد. نام توپچی نصرالله میرزا فرزند نادرشاه افشار بوده است . (مجمل التواریخ گلستانه ص 19).


چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ / ه ِ ] (اِ صوت ) آواز بلبل . حکایت صوت هزار. بانگ بلبل . دستان . رجوع به چهچه شود.


چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ / ه ِ ] ( اِ صوت ) آواز بلبل. حکایت صوت هزار. بانگ بلبل. دستان. رجوع به چهچه شود.

چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) نام رودی است در مشرق مهنه در شمال شرقی طوس به خراسان.

چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ]( اِخ ) دوست محمد. نام توپچی نصرالله میرزا فرزند نادرشاه افشار بوده است. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 19 ).

چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) از مزارع میان ولایت شهر مقدس است. قدیم النسق در شش فرسخی شهر واقع است. سکنه اش سی خانوار و تیموری میباشند. از آب قنات مشروب می شود، هوایش معتدل است. ( مرآت البلدان ج 4 ص 300 ). دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. در 36هزارگزی شمال باختری مشهد در کنار کشف رود واقع است. جلگه و معتدل است ، 133 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد. در 88هزارگزی شمال باختری مشهد و 3هزارگزی شمال خاوری رادکان واقع است ، جلگه و معتدل است ، 88 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) مرکز دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. در 85هزارگزی جنوب خاوری کلات واقع است. دامنه و معتدل و 240 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت ، گله داری و قالیچه بافی است. پاسگاه مرزی گمرک و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ] (اِخ ) از مزارع میان ولایت شهر مقدس است . قدیم النسق در شش فرسخی شهر واقع است . سکنه اش سی خانوار و تیموری میباشند. از آب قنات مشروب می شود، هوایش معتدل است . (مرآت البلدان ج 4 ص 300). دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. در 36هزارگزی شمال باختری مشهد در کنار کشف رود واقع است . جلگه و معتدل است ، 133 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

واژه چهچهه از دیدگاه زبان شناسی یک نام آوا است. این واژه در معانی زیر بکار می رود:
چَهچَهه به هرگونه صدای و آواز تناوبدار و قطع و وصل شونده می تواند اطلاق گردد. معمولاً در آوای پرندگان یا به تقلید از آنها در سبک هایی از موسیقی سنتی مشرق زمین به چهچهه برمی خوریم. در ادبیات تشابه هایی وجود دارد مانند "چهچهه مسلسل ها".
چَهچَهه نام شهری است در ترکمنستان نزدیک مرز ایران.
چهچهه نام منطقه ای است در شهرستان سرخس استان خراسان رضوی در ایران.


کلمات دیگر: