کلمه جو
صفحه اصلی

خردمندانه


مترادف خردمندانه : بخردانه، حکیمانه، حکمت آمیز، عقلایی، عاقلانه، عالمانه

متضاد خردمندانه : سفیهانه

فارسی به انگلیسی

wisely, insightful, intellectual, judicial, sound, oracular, rational, reasonable, sage, sane, sensible, wise

wisely, wise


insightful, intellectual, judicial, sound, oracular, rational, reasonable, sage, sane, sensible, wise, wisely


مترادف و متضاد

advisedly (قید)
خردمندانه

wisely (قید)
خردمندانه، عاقلانه، عالمانه

sagely (قید)
خردمندانه

reasonably (قید)
خردمندانه

قید بخردانه، حکیمانه، حکمت‌آمیز، عقلایی، عاقلانه، عالمانه ≠ سفیهانه


بخردانه، حکیمانه، حکمتآمیز، عقلایی، عاقلانه، عالمانه ≠ سفیهانه


فرهنگ فارسی

از روی خردمندی عاقلانه (( خردمندانه رفتار میکند ) )

لغت نامه دهخدا

خردمندانه. [ خ ِ رَ م َ دا ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) عاقلانه. هوشمندانه. از روی عقل. از روی حکمت. || منسوب بخردمندی. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. از روی خردمندی و عقل: سخن خردمندانه.
۲. (قید ) عاقلانه: خردمندانه رفتار کردند.

پیشنهاد کاربران

کاملانه. [ م ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی، ق مرکب ) بطور کمال و فضل. فاضلانه و عالمانه. ( ناظم الاطباء ) .


کلمات دیگر: