مترادف خرده بینی : ایرادگیری، عیب جویی، خرده دانی، موشکافی، تیزبینی، خرده پژوهی، تیزفهمی، دقت، کنجکاوی، نقادی، کوته بینی، کوته نظری ، نکته سنجی، نکته بینی، نکته دانی
متضاد خرده بینی : کلان نگر
خرده بینی
مترادف خرده بینی : ایرادگیری، عیب جویی، خرده دانی، موشکافی، تیزبینی، خرده پژوهی، تیزفهمی، دقت، کنجکاوی، نقادی، کوته بینی، کوته نظری ، نکته سنجی، نکته بینی، نکته دانی
متضاد خرده بینی : کلان نگر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ایرادگیری، عیب‌جویی، خرده‌دانی، موشکافی، تیزبینی، خرده‌پژوهی، تیزفهمی، دقت، کنجکاوی، نقادی ≠ کلان‌نگر
کوته‌بینی، کوته‌نظری
فرهنگ فارسی
۱ - ادراک فراست زیرکی هوشمندی . ۲ - عاقبت اندیشی . ۳ - ایراد گیری اعتراض .
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) ۱ - هوشمندی ، فراست . ۲ - ایرادگیری .
لغت نامه دهخدا
خرده بینی. [ خ ُ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) ادارک. فِراست. دقت. زیرکی. هوشمندی. ( ناظم الاطباء ) :
چو با کژدمی گرم کینی کنی
مبین خردش ار خرده بینی کنی.
که طفلی خرد با آن نازنینی
کند در کار از ایشان خرده بینی.
چو با کژدمی گرم کینی کنی
مبین خردش ار خرده بینی کنی.
نظامی.
|| نکته بینی. عیب بینی : که طفلی خرد با آن نازنینی
کند در کار از ایشان خرده بینی.
نظامی.
فرهنگ عمید
باریک بینی، نکته دانی، زیرکی، هوشمندی.
کلمات دیگر: