کلمه جو
صفحه اصلی

انشوطه

عربی به فارسی

کمند , با کمند بستن , باکمند دستگير کردن , طناب خفت دار , کمند انداختن , خفت , دام , بند , تله , در کمند انداختن


لغت نامه دهخدا

( انشوطة ) انشوطة. [ اُ طَ ] ( ع اِ ) گره آسان گشای چون گره ازاربند و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). گرهی که گشودن آن آسان باشد چنانکه از یکی از دو طرف آن بکشند باز شود. ( از اقرب الموارد ). گرهی باشد که زود آسان گشاده شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). گره که به شلوار بندند. گره که بر ازار بندند. ( مهذب الاسماء ). گره سست. گره که با کشیدن باز شود. ( یادداشت مؤلف ). ج ، اناشیط. ( از اقرب الموارد ).

انشوطة. [ اُ طَ ] (ع اِ) گره آسان گشای چون گره ازاربند و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گرهی که گشودن آن آسان باشد چنانکه از یکی از دو طرف آن بکشند باز شود. (از اقرب الموارد). گرهی باشد که زود آسان گشاده شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گره که به شلوار بندند. گره که بر ازار بندند. (مهذب الاسماء). گره سست . گره که با کشیدن باز شود. (یادداشت مؤلف ). ج ، اناشیط. (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: