کلمه جو
صفحه اصلی

داستان سرا


مترادف داستان سرا : افسانه پرداز، افسانه سرا، داستان گو، راوی، روایتگر، قصه خوان، قصه گو

فارسی به انگلیسی

narrator, novelist, story - teller, raconteur, storyteller

raconteur, storyteller


narrator, novelist


مترادف و متضاد

storyteller (اسم)
قصه گو، نقال، راوی، داستان سرا

raconteur (اسم)
داستان سرا، قصه گوی زبردست

افسانه‌پرداز، افسانه‌سرا، داستان‌گو، راوی، روایتگر، قصه‌خوان، قصه‌گو


فرهنگ فارسی

داستان گو، افسانه سرا، قصه گو، کسی که داستان گوید

لغت نامه دهخدا

داستان سرا. [ س َ ]( نف مرکب ) داستان سرای. سامر. قصه گوی. افسانه سرای.

فرهنگ عمید

۱. کسی که داستان بگوید یا بنویسد، داستان گو، قصه گو.
۲. افسانه سرای.


کلمات دیگر: