برابر پارسی : بدرستی، براستی، به راستی
در واقع
برابر پارسی : بدرستی، براستی، به راستی
فارسی به انگلیسی
in reality, indeed
admittedly, almost, indeed, technically
فارسی به عربی
فی الحقیقة
مترادف و متضاد
واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فی الواقع، هر اینه، آره راستی
فرهنگ فارسی
در حقیقت فی الواقع .
بطور تحقیق بطور حقیقت بطور یقین
بطور تحقیق بطور حقیقت بطور یقین
لغت نامه دهخدا
در واقع. [ دَ ق ِ ] ( ق مرکب ) در حقیقت. فی الواقع. ( آنندراج ). بطور تحقیق. بطور حقیقت. بطور یقین. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی ساره
به راست
پیشنهاد کاربران
هر آیینه
در واقع
به درستی
حقیقتا"
راستش
in fact
براستی
به درستی
درحقیقت
( actually, indeed )
به درستی
درحقیقت
( actually, indeed )
Surely در واقع / حقیقتا
Actually
درحقیقت
به درستی
راستش
به درستی
راستش
به راستی
کلمات دیگر: