کلمه جو
صفحه اصلی

خرج شدن


مترادف خرج شدن : هزینه شدن، صرف شدن

متضاد خرج شدن : عایدی داشتن، درآمد داشتن، دخل داشتن

فارسی به انگلیسی

to be spent

مترادف و متضاد

هزینه شدن، صرف شدن ≠ عایدی داشتن، درآمد داشتن، دخل داشتن


فرهنگ فارسی

مصرف شدن بکار رفتن

لغت نامه دهخدا

خرج شدن. [ خ َ ش ُ دَ ]( مص مرکب ) مصرف شدن. بکار رفتن : و آنرا که زکام بسیار افتد اندر حال تندرستی گرمابه و عرق آوردن سود دارد ازبهر آنکه رطوبتها و بخارها که سبب زکام و نزله است بعرق خرج شود. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

پیشنهاد کاربران

بکار رفتن


کلمات دیگر: