برذنة. [ ب َ ذَ ن َ ] (ع مص ) غلبه نمودن . || درماندن در جواب . || برفتار اسب تاتاری رفتن . (منتهی الارب ). || سنگین شدن مرد. و اشتقاق برذون از این کلمه است . (از اقرب الموارد).
برذنه
لغت نامه دهخدا
( برذنة ) برذنة. [ ب َ ذَ ن َ ] ( ع مص ) غلبه نمودن. || درماندن در جواب. || برفتار اسب تاتاری رفتن. ( منتهی الارب ). || سنگین شدن مرد. و اشتقاق برذون از این کلمه است. ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: