کلمه جو
صفحه اصلی

اخیاف

فرهنگ فارسی

برادران که مادر آنان یکی باشد و پدر آنها مختلف

لغت نامه دهخدا

اخیاف. [ اِخ ْ ] ( ع مص ) اخافه. آمدن بخیف منی و فروکش شدن در آن. ( منتهی الارب ).

اخیاف. [ اَخ ْ ] ( ع ص ، اِ ) مختلفان : هم اخیاف ٌ.
- اخوه اخیاف ؛ برادران که مادر آنها یک باشد و پدر آنها مختلف. برادران مادری.
- اولاد اخیاف ، بنواخیاف ؛ برادران که از یک مادر و از دو پدر باشند.
- قوم اخیاف ؛ مختلفین در اصل و متفقین در حال.

اخیاف . [ اَخ ْ ] (ع ص ، اِ) مختلفان : هم اخیاف ٌ.
- اخوه ٔ اخیاف ؛ برادران که مادر آنها یک باشد و پدر آنها مختلف . برادران مادری .
- اولاد اخیاف ، بنواخیاف ؛ برادران که از یک مادر و از دو پدر باشند.
- قوم اخیاف ؛ مختلفین در اصل و متفقین در حال .


اخیاف . [ اِخ ْ ] (ع مص ) اخافه . آمدن بخیف منی و فروکش شدن در آن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: