برداشتن در همه معانی چنانکه افراشتن و بلند کردن و بلند گرفتن و آویختن و بردار کردن و جز آن .
برداریدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
برداریدن. [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) برداشتن در همه ٔمعانی چنانکه افراشتن و بلند کردن و بلند گرفتن و آویختن و بردار کردن و جز آن. رجوع به برداشتن شود.
کلمات دیگر: