۱- سعی درپیشرفت هنروهنرمندان : واین کمال کرم وغایت سخن رانی وهنرپروریست .
هنر پروری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هنرپروری. [ هَُ ن َ پ َرْ وَ ] ( حامص مرکب ) پروردن و تربیت کردن هنرمندان را. هنر را بزرگ داشتن. کوشش برای هنر :
نجوید کسی بر کسی برتری
مگر از طریق هنرپروری.
نجوید کسی بر کسی برتری
مگر از طریق هنرپروری.
نظامی.
کلمات دیگر: