هنر شناس آنکه هنر را دریابد و داند
هنر بین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هنربین. [ هَُ ن َ ] ( نف مرکب ) هنرشناس. آنکه هنر را دریابد و داند :
چشم هنربین نه کسی را درست
جز خلل و عیب ندانند جست.
چشم هنربین نه کسی را درست
جز خلل و عیب ندانند جست.
نظامی.
کلمات دیگر: