pucker, shrivel
انجوخیدن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
(مصدر ) (انجوخید انجوخدخواهد انجوخید انجوخنده انجوخیده ) در هم کشیده شدن پوست بدن چین و چروک یافتن پوست چهره و بدن (بسبب پیری ).
فرهنگ معین
(اَ دَ ) (مص ل . ) = انجخیدن : چین و چروک یافتن پوست چهره و بدن .
لغت نامه دهخدا
انجوخیدن. [ اَ دَ] ( مص ) برهم کشیدن پوست روی و اندام. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ). برهم کشیده شدن پوست و اندام و روی. ( هفت قلزم ). درهم کشیده شدن پوست روی و بدن. ( فرهنگ سروری ). برهم کشیده کردن پوست روی و اندام و ترنجیده نمودن. ( ناظم الاطباء ). درهم کشیده شدن پوست بدن. چین و چروک یافتن پوست چهره و بدن بسبب پیری. ( فرهنگ فارسی معین ). انجوغیدن. ( آنندراج ). و رجوع به انجختن و انجوغیدن و انجوخ شود.
فرهنگ عمید
۱. درهم کشیده شدن پوست بدن.
۲. چین وچروک پیدا کردن پوست چهره در اثر پیری.
۲. چین وچروک پیدا کردن پوست چهره در اثر پیری.
کلمات دیگر: