مترادف حسن فروشی : جلوه گری، جلوه فروشی، خودنمایی، رفتار نزاکت آمیز، نازک ادایی
حسن فروشی
مترادف حسن فروشی : جلوه گری، جلوه فروشی، خودنمایی، رفتار نزاکت آمیز، نازک ادایی
فرهنگ فارسی
عمل حسن فروش
لغت نامه دهخدا
حسن فروشی. [ ح ُ ف ُ ] ( حامص مرکب ) عمل حسن فروش :
حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا
دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو.
حسن فروشی گلم نیست تحمل ای صبا
دست زدم به خون دل بهر خدا نگار کو.
حافظ.
کلمات دیگر: