(اسم ) ۱- کتابی که درمبحث هنری یافنی . ۲- کتاب شعر .
هنرنامه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هنرنامه. [ هَُ ن َ م َ / م ِ] ( اِ مرکب ) سرگذشت بزرگان و هنرمندان :
هنرنامه های عرب خوانده بود
در آن آرزو سالها مانده بود.
که هنرنامه ها بسی خواند.
هنرنامه های عرب خوانده بود
در آن آرزو سالها مانده بود.
نظامی.
قدر اهل هنر کسی داندکه هنرنامه ها بسی خواند.
نظامی.
کلمات دیگر: