warehousing
انبارداری
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
عمل انبار دار . شغل انبار دار یا احتکار . یا کرایه انبار .
لغت نامه دهخدا
انبارداری. [ اَم ْ ] ( حامص مرکب ) عمل انباردار. ( ناظم الاطباء ). شغل انباردار. انباربانی. ( یادداشت مؤلف ). || احتکار. حکره. ( یادداشت مؤلف ). || کرایه انبار. کرایه کالای بانبار سپرده. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ عمید
شغل و عمل انباردار.
پیشنهاد کاربران
انبارداری یک کلمه نبوده و در انگلیسی به صورت مدیریت انبار ترجمه می شود
Inventory Management
Inventory Management
کلمات دیگر: