( مصدر ) ۱ - اندودن کاهگل گرفتن ( بام دیوار ) گل مالیدن .
انداییدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(اَ دَ ) (مص م . ) اندادیدن ، اندودن . گِل مالی کردن .
لغت نامه دهخدا
انداییدن. [ اَ ] ( مص ) انداویدن. ( ناظم الاطباء ). || اندودن. کاهگل گرفتن ( بام ، دیوار ).گل مالیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). کهگل کردن بر دیوارو آلودن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || طمع کردن. || آرزومند شدن. ( ناظم الاطباء ).
اندائیدن. [ اَ ] ( مص ) انداییدن. رجوع به انداییدن شود.
فرهنگ عمید
۱. اندودن، کاهگل کردن بام یا دیوار، گِل مالی کردن.
۲. آلوده کردن.
۲. آلوده کردن.
کلمات دیگر: