کلمه جو
صفحه اصلی

خردخردک


مترادف خردخردک : اندک اندک، به تدریج، کم کم، کم کمک، نم نمک

مترادف و متضاد

اندکاندک، بهتدریج، کمکم، کمکمک، نمنمک


پیشنهاد کاربران

جسته جسته . [ ج َ ت َ / ت ِ ج َ ت َ / ت ِ ] ( ق مرکب ) کم کم . سند آن در لفظ زبان شکسته بیاید. ( آنندراج ) . تک تک . گاه گاه . یک یک . ( یادداشت مؤلف ) . یواش یواش . تدریجاً. ( فرهنگ نظام ) : جسته جسته اخباری میرسد. جسته جسته اطلاعاتی به ما میرسد. جسته جسته اشعار خوب هم درین دیوان دیده میشود. جسته جسته آواز توپی شنیده میشد. جسته جسته حرفهایی از او مسموع شد. ( از یادداشتهای مؤلف ) .


کلمات دیگر: