( اسم ) نوعی خوراکی . طرز تهی. آن چنین است : نان را ریزه کنند همچنانکه برای اشکنه و کشک باب نرم کرده را با روغن و کمی فلفل و زیره و مغز گردکان و نانهای ریزه کرده در دیگ ریزند و دو سه جوش داده فرود آورند و خورند ( نوع دیگر از آن هم معمولست ): [ ماییم سه چار شخص معهود آزرده ز دور چرخ و انجم ] . [ داریم هوای کالجوشی از بی برگی نه از تنعم ] . [ اسبابش جمله هست حاصل جز روغن و کشک و نان و هیزم ] . ( نظام الدین قمری اصفهانی )
کاله جوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کاله جوش. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) کالجوش. کله جوش. کالیجوش. رجوع به کالجوش شود.
دانشنامه عمومی
کله جوش یکی از گونه های خوراک ایرانی است. از نامهای دیگر آن می توان به و کشک کله جوش و اشکنه کل جوش اشاره کرد.این غذا بیشتر در استان خراسان و یزد رایج بوده است. در جنوب فارس به این غذا «کره جیش» گفته می شود.
wiki: کاله جوش
کلمات دیگر: