کلمه جو
صفحه اصلی

دست پاچگی


مترادف دست پاچگی : سراسیمگی، شتابزدگی، عجله

فارسی به انگلیسی

precipitance, hastiness, excitement, embarrassment, embarrassment, fluster, heebie-jeebies, nervousness, panic, flap, twitter, hastiness, excitement

فارسی به عربی

اضطراب , تشویش , حیرة
عجلة , متر

اضطراب , تشويش , حيرة


مترادف و متضاد

fluster (اسم)
دست پاچگی، سراسیمگی

confusion (اسم)
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی

hurry (اسم)
شتاب، دست پاچگی، عجله

precipitation (اسم)
شتاب، تسریع، ته نشینی، دست پاچگی، بارش، عجله

bafflement (اسم)
گیجی، دست پاچگی

boo-boo (اسم)
دست پاچگی، اشتباه کاری

hurry-scurry (اسم)
دست پاچگی، شتاب زدگی

فرهنگ فارسی

دست پاچه بودن شتابزدگی . یا با دست پاچگی با عجله به شتاب : [[ خیلی با دستپاچگی حرف میزد ]] .
حالت و چگونگی دستپاچه تعجیل

فرهنگ معین

( ~. چِ ) (حامص . ) شتابزدگی . ، با ~ با عجله ، با شتاب .

لغت نامه دهخدا

دستپاچگی. [ دَ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دستپاچه. دستپاچه بودن. تعجیل. عجله. شتابزدگی. ( ناظم الاطباء ). عجولی. استعجال. شتاب. اضطراب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- با دستپاچگی ؛ با عجله. با شتاب. بشتاب. شتابزده.
- دستپاچگی کردن ؛ تعجیل کردن. شتاب کردن.
|| سرگشتگی در کاری محتاج به شتاب. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ترس از کشف سوئی نهان داشته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

شتاب زدگی، دست پاچه بودن.

پیشنهاد کاربران

دستپاچگی


شتابزدگی

حول کردن

اضطراب داشتن


کلمات دیگر: