فکننده دشمن .
دشمن فکن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دشمن فکن. [ دُ م َ ف َ / ف ِ ک َ ] ( نف مرکب ) فکننده دشمن. که دشمن را بر زمین افکند. مغلوب کننده خصم :
دین پرور اعدا شکن
روزی ده دشمن فکن.
دوست انگیزی نیامد همچو تو دشمن فکن.
دین پرور اعدا شکن
روزی ده دشمن فکن.
ناصرخسرو.
آن خداوندی که اندر جمله روی زمین دوست انگیزی نیامد همچو تو دشمن فکن.
سوزنی.
و رجوع به دشمن افکن شود.کلمات دیگر: