مراد مرشد
پیر طریقت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیر طریقت. [ رِ طَ ق َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد. مرشد. شیخ. پیر. شیخ ِ ارشاد. قطب :
جوابش داد آن پیر طریقت
که ده چیز است در معنی حقیقت.
جوابش داد آن پیر طریقت
که ده چیز است در معنی حقیقت.
عطار.
طاقت جور زبانها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد. ( گلستان ).کلمات دیگر: