حاصل پیراستن
پیرائی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیرائی. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری سوران و 20 هزارگزی خاوری راه مالرو ایرافشان به سوران. دارای 25 تن سکنه. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
پیرائی. ( حامص ) حاصل پیراستن. چون سرو پیرائی و جز آن. رجوع به پیرایی شود.
پیرائی. ( حامص ) حاصل پیراستن. چون سرو پیرائی و جز آن. رجوع به پیرایی شود.
پیرائی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان هیدوج بخش سوران شهرستان سراوان واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری سوران و 20 هزارگزی خاوری راه مالرو ایرافشان به سوران . دارای 25 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
پیرائی . (حامص ) حاصل پیراستن . چون سرو پیرائی و جز آن . رجوع به پیرایی شود.
کلمات دیگر: