کلمه جو
صفحه اصلی

خط کشی کردن

فارسی به انگلیسی

rule


rule, to rule
rule

to rule


فرهنگ فارسی

ترسیم خط خط کشیدن

لغت نامه دهخدا

خطکشی کردن. [ خ َ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ترسیم خط. خط کشیدن. کشیدن خط. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: