دشنام تحمل کردن .
دشنام کشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دشنام کشیدن. [ دُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب )دشنام تحمل کردن. ناسزا و دشنام خوردن :
دریوزه خواری نتوانند عزیزان
دشنام کشیدن ز پیت حد دعا نیست.
دریوزه خواری نتوانند عزیزان
دشنام کشیدن ز پیت حد دعا نیست.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: