درست فکر کننده
حق اندیش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حق اندیش. [ ح َ اَ ] ( نف مرکب ) اندیشنده حق. درست فکرکننده :
دلشاد باش و خرم و خوش خوش طرب فزای
بنده نواز باش و حق اندیش و حق گزار.
دلشاد باش و خرم و خوش خوش طرب فزای
بنده نواز باش و حق اندیش و حق گزار.
سوزنی.
کلمات دیگر: