کلمه جو
صفحه اصلی

ترکمانیه

لغت نامه دهخدا

ترکمانیه. [ ت ُ ک َ نی ی َ ] ( ع اِ ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: نوعی لباس زنان است. ( دزی ج 1 ص 145 ). ظاهراً لباسی منسوب به ترکمان و این کلمه شکل عربی ترکمانی است. و رجوع به ترکمانی شود.

ترکمانیه. [ ت ُک َ نی ی َ ] ( اِخ ) شکل عربی ترکمانان : و قاجاریه استراباد با ترکمانیه متفق شده سرکشی آغاز نمودند. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 8 ). از انتشارات اخبار سرکشی جماعت اکراد و ترکمانیه و قاجار و... کشتی حوصله اش بگرداب بلا... افتاده. ( مجمل التواریخ ایضاً ص 10 ). و رجوع به ترکمان و اخبار دولت سلجوقیه شود.

ترکمانیه . [ ت ُ ک َ نی ی َ ] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: نوعی لباس زنان است . (دزی ج 1 ص 145). ظاهراً لباسی منسوب به ترکمان و این کلمه شکل عربی ترکمانی است . و رجوع به ترکمانی شود.


ترکمانیه . [ ت ُک َ نی ی َ ] (اِخ ) شکل عربی ترکمانان : و قاجاریه استراباد با ترکمانیه متفق شده سرکشی آغاز نمودند. (مجمل التواریخ گلستانه ص 8). از انتشارات اخبار سرکشی جماعت اکراد و ترکمانیه و قاجار و ... کشتی حوصله اش بگرداب بلا... افتاده . (مجمل التواریخ ایضاً ص 10). و رجوع به ترکمان و اخبار دولت سلجوقیه شود.



کلمات دیگر: