کلمه جو
صفحه اصلی

تریئه

لغت نامه دهخدا

( تریئة ) تریئة. [ ت َ ی ِ ءَ ] ( ع مص ) رهانیدن کسی را از خبه. ( منتهی الارب ). رهانیدن کسی را از خفگی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اندیشیدن در کار و فکر نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تریئة. [ ت َ ی ِ ءَ ] (ع مص ) رهانیدن کسی را از خبه . (منتهی الارب ). رهانیدن کسی را از خفگی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندیشیدن در کار و فکر نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: