کلمه جو
صفحه اصلی

پلیدن

فرهنگ معین

(پَ دَ ) (مص م . ) ۱ - جستجو کردن . ۲ - آهسته به جایی در شدن .

لغت نامه دهخدا

پلیدن. [ پ َ دَ ] ( مص ) مخفف پالیدن است که بمعنی جستجو کردن و تفحص باشد. ( برهان قاطع ). پژوهش کردن. تجسس کردن. || آهسته بجائی درشدن. خزیدن : دزد [ در تاریکی شب ] هر چند حیله کرد چیزی نتوانست دزدید به طویله پلید که ستوری نیکو بگیرد آن شب شیری در میان ستوران درآمده بود، دزد دست بر پشت ستوران می نهادتا هر کدام فربه تر باشد ببرد از قضا دست بر پشت شیرنهاد و از دیگر ستوران فربه تر بود. ( سندبادنامه ).

دانشنامه عمومی

پلیدن (به انگلیسی: Playden) یک روستا و محله مدنی در بریتانیا است که در Rother واقع شده است. پلیدن ۱۶٫۶ کیلومتر مربع مساحت و ۳۴۰ نفر جمعیت دارد.
Rother
TQ925226
رده:بخش راتر

پُلیدن، با جذب آب متورم شدن، آماسیدن، بیشتر برای دانه ها به کار می رورد که با آبگیری می پُلند.


پیشنهاد کاربران

پُلیدن، با جذب آب متورم شدن، آماسیدن
در گویش فارسی جیرفت


کلمات دیگر: