منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان
یفتلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یفتلی. [ ی َ ت َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان. ( از لباب الانساب ).
یفتلی. [ ی َ ت َ ]( اِخ ) ابونصربن ابی الفتوح یفتلی. از فرمانروایان خراسان بود. اخباری از او و از جنگ با قراتکین که در نواحی بلخ رخ داده روایت شده است. ( از لباب الانساب ).
یفتلی. [ ی َ ت َ ]( اِخ ) ابونصربن ابی الفتوح یفتلی. از فرمانروایان خراسان بود. اخباری از او و از جنگ با قراتکین که در نواحی بلخ رخ داده روایت شده است. ( از لباب الانساب ).
یفتلی . [ ی َ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان . (از لباب الانساب ).
یفتلی . [ ی َ ت َ ](اِخ ) ابونصربن ابی الفتوح یفتلی . از فرمانروایان خراسان بود. اخباری از او و از جنگ با قراتکین که در نواحی بلخ رخ داده روایت شده است . (از لباب الانساب ).
کلمات دیگر: