( اسم ) ۱- سیخ آهنی که یک سر آنرا پهن کرده باشند برای نان از تنور جدا کردن . ۲- سیخ کباب .
خطاف و آن از لغات دخیل است ٠ پرستو ٠ پرستوک ٠
خطاف و آن از لغات دخیل است ٠ پرستو ٠ پرستوک ٠
(بِ لِ یا بُ لُ) ( اِ.) 1 - سیخ آهنی که یک سر آن پهن باشد برای جدا کردن نان از تنور. 2 - سیخ کباب .
(بَ لَ) (اِ.) = بلشک : پرستو.
بلسک . [ ب َ س َ / ب ِ س ِ ] (ع اِ) گیاهی است که چون در جامه خلد به دشواری جدا گردد. (منتهی الارب ). بلسکاء. (اقرب الموارد). بَلسَکی . (منتهی الارب ). و رجوع به بلسکاء و بلسکی شود.
بلسک . [ ب َ ل َ ] (اِ) پرستوک باشد و آن را به عربی خطاف گویند. (برهان ) (آنندراج ). بِلسِک . (از ذیل اقرب الموارد). پرستو. رجوع به پرستو شود.
بلسک . [ ب ِ س ِ ](اِ) خطاف ، و آن از لغات دخیل است . (از ذیل اقرب الموارد). پرستو. پرستوک . بَلَسک . رجوع به بلسک شود.
فرخی .
پرستو#NAME?
بلشک#NAME?
سیخ چوبی یا فلزی
چوب هایی کوتاه که جهت دباغی پوشت گاو در زمین فرو کنند تا ...