کلمه جو
صفحه اصلی

بلاج

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- بوریا حصیر . ۲- گیاهی که از آن بوریا بافند .
گیاهی که از آن بوریا بافند ٠ یا حصیر و بوریا ٠ بوریا ٠ بلاه باشد که به فارسی دوخ و دخ نیز خوانند یعنی دوخ که در مسجدها افکنند ٠

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) بوریا، حصیر.

لغت نامه دهخدا

بلاج. [ ب َ ] ( اِ ) گیاهی که از آن بوریا بافند. ( برهان ). ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ). || حصیر و بوریا. ( برهان ). بوریا. ( آنندراج )( انجمن آرا ). بلاه باشد که به فارسی دوخ و دخ نیز خوانند یعنی دوخ که در مسجدها افکنند. ( مخزن الادویه ).

بلاج. [ ب َل ْ لا ] ( اِخ ) از اعلام است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

بلاج . [ ب َ ] (اِ) گیاهی که از آن بوریا بافند. (برهان ). (از آنندراج ) (انجمن آرا). || حصیر و بوریا. (برهان ). بوریا. (آنندراج )(انجمن آرا). بلاه باشد که به فارسی دوخ و دخ نیز خوانند یعنی دوخ که در مسجدها افکنند. (مخزن الادویه ).


بلاج . [ ب َل ْ لا ] (اِخ ) از اعلام است . (یادداشت مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

۱. بوریا، حصیر.
۲. گیاهی که از آن بوریا ببافند.

جدول کلمات

بوریا , حصیر

پیشنهاد کاربران

حبات بخشنده


کلمات دیگر: