کلمه جو
صفحه اصلی

هذء

لغت نامه دهخدا

هذء. [ هََ ذْءْ ] ( ع مص )زود بریدن چیزی را، زودتر از هَذّ. || هلاک گردانیدن عدو را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سخن مکروه شنوانیدن کسی را. ( منتهی الارب ).و آزار دادن بدان. ( اقرب الموارد ). || افتادن شتران بر زمین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || افزون ساختن خطا در کلام. ( اقرب الموارد ).

هذء. [ هََ ذَ ءْ ] ( ع مص ) هلاک شدن از سرما. ( منتهی الارب ).

هذء. [ هََ ذَ ءْ ] (ع مص ) هلاک شدن از سرما. (منتهی الارب ).


هذء. [ هََ ذْءْ ] (ع مص )زود بریدن چیزی را، زودتر از هَذّ. || هلاک گردانیدن عدو را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخن مکروه شنوانیدن کسی را. (منتهی الارب ).و آزار دادن بدان . (اقرب الموارد). || افتادن شتران بر زمین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || افزون ساختن خطا در کلام . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: