کلمه جو
صفحه اصلی

هرانک

فرهنگ فارسی

( هر آنک ) هر که هر آنکه

لغت نامه دهخدا

( هرآنک ) هرآنک. [ هََ ] ( ضمیر مبهم مرکب ) هرکه. هرآنکه. هرکس. هرکو :
هر آنک او نیست از تو بِه ْ، به دانش
به صحبت همدم و محرم مدانش.
ناصرخسرو.

هرانک. [ هََ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان الموت از بخش معلم کلایه شهرستان قزوین. جایی است سردسیر و کوهستانی و دارای 205 تن سکنه. از رودخانه شاهرود الموت مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، برنج ، انگور و انواع میوه و شغل مردم زراعت و گله داری و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

هرانک . [ هََ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت از بخش معلم کلایه شهرستان قزوین . جایی است سردسیر و کوهستانی و دارای 205 تن سکنه . از رودخانه ٔ شاهرود الموت مشروب میشود. محصول عمده اش غلات ، برنج ، انگور و انواع میوه و شغل مردم زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۳′۴۳″شمالی ۵۰°۳۵′۳۷″شرقی / ۳۶٫۳۹۵۱۶۱۱۱۱۱۱۱۱°شمالی ۵۰٫۵۹۳۶۵°شرقی / 36.3951611111111; 50.59365
هرانک، روستایی از توابع بخش رودبارالموت شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است.زبان مردم هرانک ترکی آذربایجانی است.
این روستا در دهستان الموت پایین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸۰ نفر (۵۲خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: