قناعت کرده شده اقل مایقنع کمترین چیزی که بدان قناعت کرده شود
یقنع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یقنع. [ ی ُ ن َ ] ( ع فعل ، ص ) قناعت کرده شده.
- اقل ما یقنع ؛ کمترین چیزی که بدان قناعت کرده شود. ( از یادداشت مؤلف ).
- اقل ما یقنع ؛ کمترین چیزی که بدان قناعت کرده شود. ( از یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: