ارمگان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
(اِ مَ ) ۱ - (ص . ) تربیت کننده . ۲ - (اِ. ) سعادت .
لغت نامه دهخدا
ارمگان. [ اِ م َ ] ( ص ) تربیت کننده. ( برهان ). مربی. ( جهانگیری ) ( برهان ) :
گر تو بوی ارمگان کعبه
زرین کنی آستان کعبه
کعبه ز تو سد جاودان یافت
مکه ببقات ارمگان یافت.
در طالع هرکه ارمگان یافت
سرمایه عمر جاودان یافت.
گر تو بوی ارمگان کعبه
زرین کنی آستان کعبه
کعبه ز تو سد جاودان یافت
مکه ببقات ارمگان یافت.
خاقانی.
|| ( اِ ) تربیت. ( جهانگیری ). || سعد. سعادت. ( جهانگیری ) ( برهان ) : در طالع هرکه ارمگان یافت
سرمایه عمر جاودان یافت.
خاقانی.
کلمات دیگر: