( مصدر ) شکیب ورزیدن شکیبایی کردن .
تعزی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ عَ زّ ) [ ع . ] (مص ل . ) شکیب ورزیدن ، شکیبایی کردن .
لغت نامه دهخدا
تعزی. [ ت َ ع َزْ زا ] ( ع اِ ) عزوی ̍. کلمه ای است جهت عطوفت و مهربانی خواستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
تعزی. [ ت َ ع َزْ زی ] ( ع مص ) شکیبایی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تصبر. ( اقرب الموارد ). || بازبستن و نسبت پذیرفتن راست باشد یا دروغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و منه الحدیث : من تعزی بعزاء الجاهلیة فاعضوه بهن ابیه و لاتکنوا؛ ای من انتسب الی الجاهلیة باحیاء سنة اهلها و اتباع سبیلهم فی الشتم و اللعن او افتخر بالاباء. ( منتهی الارب ).
تعزی. [ ت َ ع َزْ زی ] ( ع مص ) شکیبایی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تصبر. ( اقرب الموارد ). || بازبستن و نسبت پذیرفتن راست باشد یا دروغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و منه الحدیث : من تعزی بعزاء الجاهلیة فاعضوه بهن ابیه و لاتکنوا؛ ای من انتسب الی الجاهلیة باحیاء سنة اهلها و اتباع سبیلهم فی الشتم و اللعن او افتخر بالاباء. ( منتهی الارب ).
تعزی . [ ت َ ع َزْ زا ] (ع اِ) عزوی ̍. کلمه ای است جهت عطوفت و مهربانی خواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
تعزی . [ ت َ ع َزْ زی ] (ع مص ) شکیبایی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تصبر. (اقرب الموارد). || بازبستن و نسبت پذیرفتن راست باشد یا دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و منه الحدیث : من تعزی بعزاء الجاهلیة فاعضوه بهن ابیه و لاتکنوا؛ ای من انتسب الی الجاهلیة باحیاء سنة اهلها و اتباع سبیلهم فی الشتم و اللعن او افتخر بالاباء. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: