( اسم ) رشته کوچک .
ابن سلکه السلیک بن عمیر بن یثربی سعدی تمیمی . از شعرای عهد جاهلیت بشمار میرود .
ابن سلکه السلیک بن عمیر بن یثربی سعدی تمیمی . از شعرای عهد جاهلیت بشمار میرود .
سلیک . [ س َ ] (اِ) مخفف بوسلیک است و آن نام مقامی است از جمله ٔ دوازده مقام که آن بزرگ ، بوسلیک ، حجاز، حسینی ، راست ، رهاوی ، زنگوله ، صفاهانک ، عراق ، عشاق ، کوچک و نوا باشد. (برهان ) (آنندراج ). بوسلیک . مقامی از دوازده مقام موسیقی . (ناظم الاطباء).
سلیک . [ س َ ] (ع اِ) به معنی منسلک و چیزی که در چیزی کشیده شده باشد. (غیاث ).
سلیک . [ س ُ ل َ ] (اِخ ) ابن سلکه السلیک بن عمیربن یثربی سعدی تمیمی . از شعرای عهد جاهلیت بشمارمیرود. وی بسال 17 هَ . ق . بدست اسدبن مدرک خثعمی کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 381). رجوع به البیان و التبین ج 2 ص 114 و عیوان الاخبار ج 1 ص 175 و 176 شود.
سلیک . [ س ُ ل َ ] (ع اِ مصغر) رشته ٔ کوچک . (فرهنگ فارسی معین ).
۱قی چشم ۲در سوادکوه به صمغ درختان نیز گویند