کلمه جو
صفحه اصلی

یلامع

فرهنگ فارسی

ساز و سلاح درخشان همچو خود و تیغ و جز آن جمع یلمع

لغت نامه دهخدا

یلامع. [ ی َ م ِ] ( ع ص ، اِ ) ساز و سلاح درخشان همچو خود و تیغ و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ج ِ یلمع. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یلمع شود.


کلمات دیگر: