دیوه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دیوک زالو . ۲ - کرم ابریشم .
فرهنگ معین
(وَ یا وِ ) (اِ. ) ۱ - دیوک ، زالو. ۲ - کرم ابریشم .
لغت نامه دهخدا
دیوه. [ وَ ] ( اِ ) ( از: دیو + هَ ، نسبت و تصغیر، دیوک ، دیوچه ) کرم پیله ابریشم. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). کرم پیله. ( حاشیه لغت فرس اسدی نخجوانی ). دود قز. کرم ابریشم :
دیوه هرچند کابریشم کند
هرچه آن بیشتر بخویش تند.
دیوه هرچند کابریشم کند
هرچه آن بیشتر بخویش تند.
رودکی.
رجوع به دیوک و دیوکش شود. || قسمی سماروغ سمی. ( لغت فرس اسدی ذیل سماروغ ). غارچ و سماروغ. ( ناظم الاطباء ) ( از اوبهی ).فرهنگ عمید
کرم پیله، کرم ابریشم: دیوه هرچند که ابرشم بکند / هرچه آن بیشتر به خویش تَنَد (رودکی: ۵۴۵ ).
پیشنهاد کاربران
در دوران باستان، خدایانی که دارای نشانه نیروهای طبیعت بوده اند دئوه نامیده می شدند.
کلمات دیگر: