(بُ سُ ) [ ع . ] (مص ل . ) بالیدن ، بالا برآوردن ، بلند شدن .
بسوق
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
بسوق. [ ب َ ] ( ع اِ ) گوسپنددرازپستان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
بسوق. [ ب ُ ] ( ع مص ) بالیدن خرمابن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. ( از اقرب الموارد ). دراز شدن درخت خرما. ( زوزنی ). دراز شدن خرمابن. ( از ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26 ) ( تاج المصادر بیهقی ): النخل باسقات لها طلع نضید. ( قرآن 10/50 ). || بالا برآوردن. بالابرکشیدن. بلند شدن.( فرهنگ فارسی معین ). || افزون آمدن از کسی بفضل و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ). فایق شدن بر اصحاب خود. ( آنندراج ). فزونی یافتن کسی بر اصحاب خود. ( ناظم الاطباء ). || ماهر شدن کسی. ( ناظم الاطباء ). مهارت یافتن کسی در علمش. ( از اقرب الموارد ).
بسوق. [ ب ُ ] ( ع مص ) بالیدن خرمابن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. ( از اقرب الموارد ). دراز شدن درخت خرما. ( زوزنی ). دراز شدن خرمابن. ( از ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26 ) ( تاج المصادر بیهقی ): النخل باسقات لها طلع نضید. ( قرآن 10/50 ). || بالا برآوردن. بالابرکشیدن. بلند شدن.( فرهنگ فارسی معین ). || افزون آمدن از کسی بفضل و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ). فایق شدن بر اصحاب خود. ( آنندراج ). فزونی یافتن کسی بر اصحاب خود. ( ناظم الاطباء ). || ماهر شدن کسی. ( ناظم الاطباء ). مهارت یافتن کسی در علمش. ( از اقرب الموارد ).
بسوق . [ ب َ ] (ع اِ) گوسپنددرازپستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بسوق . [ ب ُ ] (ع مص ) بالیدن خرمابن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. (از اقرب الموارد). دراز شدن درخت خرما. (زوزنی ). دراز شدن خرمابن . (از ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 26) (تاج المصادر بیهقی ): النخل باسقات لها طلع نضید. (قرآن 10/50). || بالا برآوردن . بالابرکشیدن . بلند شدن .(فرهنگ فارسی معین ). || افزون آمدن از کسی بفضل و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). فایق شدن بر اصحاب خود. (آنندراج ). فزونی یافتن کسی بر اصحاب خود. (ناظم الاطباء). || ماهر شدن کسی . (ناظم الاطباء). مهارت یافتن کسی در علمش . (از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
۱. بالیدن، بلند شدن.
۲. نمو کردن و بالا رفتن درخت خرما.
۲. نمو کردن و بالا رفتن درخت خرما.
کلمات دیگر: