می از خم معرفت چشیدن مشکل
وز هستی خویشتن بریدن مشکل
تحقیق نکات اهل عرفان آسان
اما به حقیقتش رسیدن مشکل .
(از ریاض العارفین رضاقلی هدایت ص 227).
(از ریاض العارفین رضاقلی هدایت ص 227).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) از شعرای قرن نهم هجری و معاصر میر علیشیر نوایی است . نوایی آرد: مولانا فتح اﷲ جوانی است که طبعش در معما خوبست . (از مجالس النفائس چ حکمت ص 252).
(از مجالس النفائس نوایی ص 389).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد العمری الانصاری البیلونی . از ادبای حلب بود. در سال 977 هَ . ق . متولد شد و در سال 1070 درگذشت . از او یک دیوان بر تفسیر بیضاوی و رساله ٔ دیگری بنام مجامیع به جا مانده است . (از اعلام زرکلی ص 765).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن النحاس . شاعری روان طبع و مشهور از مردم حلب بود. از زادگاه خود به سیر و سفر پرداخت و از دمشق و قاهره و حجاز دیدن کردو سپس در مدینه مستقر گردید و جامه ٔ فقر پوشید و درویش شد. در مدینه به سال 1052 هَ . ق . / 1642 م . درگذشت . او را دیوان شعری است . (از اعلام زرکلی ص 766).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) شیبانی ، فتح اﷲ خان ، فرزند محمد کاظم ، مکنی به ابوالنصر. در سال 1241 هَ . ق . / 1825 م . متولد شد و بخ سال 1308 هَ . ق . / 1890 م . درگذشت . وی از شاعران توانای دوره ٔ بازگشت است . خاندانش در کارهای لشکری و دیوانی عهد قاجاری تصرف و دخالت داشتند. و او خود در جوانی در خدمت محمدشاه درآمد و به ستایش او و پسرش ناصرالدین شاه و فرزندان پادشاه اخیر پرداخت . وی در نظم و نثر هر دو دست داشت واز آثار خود مجموعه هایی بنام دُرج درر، گنج گهر، زبدة الاَّثار، فتح و ظفر، مسعودنامه ، تنگ شکر، شرف الملوک ، کامرانیه ، یوسفیه ، خطاب فرخ ، مقالات سه گانه ، فواکه السحر، جواهر مخزون ، لاَّلی مکنون ، و نصایح منظومه ترتیب داد. مهارتش بیشتر در نظم قصاید به روش شاعران قدیم خاصه شاعران قرن پنجم هجری است . برگزیده ای از آثار منظومش در سال 1308 هَ . ق . / 1890 م . در استانبول با مقدمه ای از اسماعیل نصیری قراجه داغی در شرح حال شاعر و آثار او به طبع رسیده . «درج درر» نیز جداگانه چاپ شده است . (از گنج سخن تألیف صفا ج 3 ص 240).
فتح ا. [ ف َ حُل ْ لاه ] (اِخ ) کاشی . صاحب تفسیر منهج الصادقین وشرح نهج البلاغه ، از شاگردان علی بن حسن زواره ای فقیه و مفسر عهد صفوی است . (از سبک شناسی بهار ج 3 ص 303).
(از مجالس النفائس چ حکمت ص 393).