کلمه جو
صفحه اصلی

عبدالرحیم ربانی شیرازی

دانشنامه عمومی

عبدالرحیم ربانی شیرازی معروف به ربانی،(۱۳۰۱ شیراز-۱۳۶۰) نمایندهٔ ولی فقیه در استان های کردستان، آذربایجان و فارس ، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان، بود.
سید حسین طباطبایی بروجردی
محقق داماد
تا۲۰ سالگی نزد پدر، آداب زندگی معاشرت، تحصیل و کسب و کار را فرا گرفت.در ۱۷ سالگی وارد حوزه علمیه شیراز شد و در کنار تحصیل علوم دینی به سوی فعالیت های سیاسی رفت و در طرد فرقه های بابیت، بهاییت و صوفی گری به همراه سایر گروه ها به نام گروه دین تلاش می کرد. در ۱۳۲۰ با اوج گیری تبلیغات توده ای ها به میدان آمد و با آنها به مبارزه پرداخت.برای تکمیل اطلاعات دینی به مدرسه علمیه آقا باباخان رفت.در سال ۱۳۲۷ به قم رفت و چند سالی در مدرسه حجتیه مسکن گزید و در درس سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد.
وی از شیخ محمدکاظم شیرازی، سید عبدالله بلادی بوشهری، آقابزرگ تهرانی اجازه اجتهاد داشت.
وی پس از درگذشت بروجردی به طرح و تبلیغ مرجعیت خمینی پرداخت. او در دوران حکومت پهلوی بارها دستگیر و ده سال زندان بود و در شهرهای کاشمر جیرفت فیروزآباد و سردشت در تبعید به سر برد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عبدالرحیم ربانی شیرازی، از علمای مبارز و ضد استبداد ایران در قرن چهاردهم هجری می باشد.
وی در ۱۱ فروردین ۱۳۰۱ ش/ ۳ شعبان ۱۳۴۰ در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مکتب خانه آغاز کرد و همزمان به کسب و کار در کنار پدر پرداخت. پس از طی تحصیلات ابتدایی، در دوازده سالگی به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. صبح ها به مدرسه آقا باباخان می رفت و بعد از ظهرها در بازار به فروشندگی اشتغال داشت. همزمان با کار، به «حزب برادران» آیت الله نورالدین حسینی (که مقابله با تجاوزات استعمارگران خارجی و عمال داخلی آنها را هدف خود قرار داده بود) پیوست و رسما به فعالیت های حزبی و سیاسی روی آورد و تا ۱۳۲۵ همکاری خود را با آن ادامه داد.
ورود به حوزه
تصمیم او برای ورود به حوزه مصادف با اوج مبارزه رضا خان با فرهنگ و مظاهر دینی و روحانیت بود. عبدالرحیم در واقعه کشف حجاب با اجازه آقا سیدنورالدین آیات و روایاتی را که دلالت بر لزوم پوشش برای زن و حفظ بدن زن و مرد بیگانه از یکدیگر داشت، استخراج و به صورت اعلامیه بر معابر عمومی نصب کرد و با این عمل به اولین حرکت دینی و تبلیغاتش دست زد.
مبارزه با فرقه های انحرافی
ربانی در هنگام تحصیل در حوزه شیراز، احساس کرد که فرقه های به ظاهر مذهبی چون صوفیه و بهائیت، در واقع گروه های سیاسی هستند که با هدف اجرای سیاست های استعماری انگلیس و ایجاد شکاف بین صفوف مردم و بدبین کردن آنها نسبت به روحانیت و مرجعیت تقلید دست به کار شده اند. از اینرو مبارزه با آنان را از وظایف خویش برشمرد و به دلیل آشنایی با مشکلات آن، در وهله اول کوشش کرد تا با سخنرانی و تشکیل جلسات بحث و مناظره علمی و گفتگوهای مستقیم با سران این فرقه ها آنان را متقاعد سازد؛ اما پس از عدم قبول مناظره از سوی رهبران این فرق و اقدام آنها به جوسازی و شایعه پراکنی علیه ربانی برای جلوگیری از حضور وی در منطقه، او مردم را به تصرف و انهدام مراکز آنها توصیه کرد.اقدامات وی در مبارزه با عوامل بهایی در منطقه سروستان (که از پایگاه های اصلی بهائیان فارس و پل ارتباطی آنها در شیراز با دیگر مناطق بود) در ۲۸ صفر ۱۳۶۷ ق/ ۱۳۲۷ مصادف با رحلت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) منجر به زد و خورد و قتل سرکرده آنان و سپس دستگیری خود و حدود سی نفر از مسلمان ها شد که تعدادی از این دستگیر شدگان از جمله ربانی به اعدام محکوم گردیدند، ولی به دلیل فعالیت پیگیر علمای شیراز از اعدام وی جلوگیری به عمل آمد. از دیگر فعالیت های او مبارزه با دراویش بود که توانست مسجد گنج شیراز را که از پایگاه های آنان بود از دستشان خارج سازد؛ و نیز مبارزه علمی و فکری از طریق بحث آزاد و مناظره با اخباریان (که به انکار وظیفه مجتهدان و محدودیت نقش علما از لحاظ عقیدتی و عملی قائل بودند) و مبارزه با چپی ها و کمونیست ها بود که تا آخرین روزهای زندگیش ادامه داشت.
مهاجرت به قم
...


کلمات دیگر: