کلمه جو
صفحه اصلی

هینه

فرهنگ فارسی

تانیث هین بمعنی سهل و آسان

لغت نامه دهخدا

( هینة ) هینة.[ ن َ ] ( ع اِ ) روش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برای نوع است. ( از اقرب الموارد ). آهستگی و وقار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سکینه و وقار. ( از اقرب الموارد ).

هینة. [ هََ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث هین. ( از اقرب الموارد ). رجوع به هین شود.

هینة. [هََ ی ْ ی ِ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث هَیِّن و هَیِن ، به معنی سهل و آسان. ( از اقرب الموارد ). رجوع به هین شود.

هینة. [ هََ ن َ ] (ع ص ) مؤنث هین . (از اقرب الموارد). رجوع به هین شود.


هینة. [هََ ی ْ ی ِ ن َ ] (ع ص ) تأنیث هَیِّن و هَیِن ، به معنی سهل و آسان . (از اقرب الموارد). رجوع به هین شود.


هینة.[ ن َ ] (ع اِ) روش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برای نوع است . (از اقرب الموارد). آهستگی و وقار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سکینه و وقار. (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

بیچارگی بدبختی


گویش مازنی

/hayne/ این را - این یکی

۱این را ۲این یکی



کلمات دیگر: