برابر پارسی : آزارا
موزی
برابر پارسی : آزارا
فرهنگ فارسی
( اسم ) مازو
تصحیف مازو .
تصحیف مازو .
لغت نامه دهخدا
مؤزی. [ م ُءْ زا ] ( ع ص ) نعت مفعولی از ایزاء. در مشقت انداخته شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در مشقت افکنده شده. ( یادداشت مؤلف ).
مؤزی. [ م ُءْ ] ( ع ص ) سازنده ازاء برای حوض. آنکه مجرای آب و یا ازاء برای حوض و جز آن می سازد. ( ناظم الاطباء ). آنکه سازد برای حوض ازاء. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مُؤَزّی شود.
مؤزی. [ م ُ ءَزْ زی ] ( ع ص ) سازنده ازاء برای حوض. ( آنندراج ). مُؤْزی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مُؤْزی شود.
موزی. ( اِ ) تصحیف مازو ( در تداول مردم راه چالوس ). ( یادداشت مؤلف ). مازو. صورتی از مازو. رجوع به مازو شود.
موزی. ( اِ ) بلوط. ( ناظم الاطباء ). به لغت دری بلوط را گویند و درخت و ثمر آن معروف است ، لهذا شاه بلوط را شاه موزی گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). درختی است که در جنگلهای مازندران یافت می شود و برای کاغذسازی مفید و مناسب است. ( یادداشت لغت نامه ).
- شاه موزی ؛ شاه بلوط. ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
مؤزی. [ م ُءْ ] ( ع ص ) سازنده ازاء برای حوض. آنکه مجرای آب و یا ازاء برای حوض و جز آن می سازد. ( ناظم الاطباء ). آنکه سازد برای حوض ازاء. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مُؤَزّی شود.
مؤزی. [ م ُ ءَزْ زی ] ( ع ص ) سازنده ازاء برای حوض. ( آنندراج ). مُؤْزی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مُؤْزی شود.
موزی. ( اِ ) تصحیف مازو ( در تداول مردم راه چالوس ). ( یادداشت مؤلف ). مازو. صورتی از مازو. رجوع به مازو شود.
موزی. ( اِ ) بلوط. ( ناظم الاطباء ). به لغت دری بلوط را گویند و درخت و ثمر آن معروف است ، لهذا شاه بلوط را شاه موزی گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). درختی است که در جنگلهای مازندران یافت می شود و برای کاغذسازی مفید و مناسب است. ( یادداشت لغت نامه ).
- شاه موزی ؛ شاه بلوط. ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
موزی . (اِ) بلوط. (ناظم الاطباء). به لغت دری بلوط را گویند و درخت و ثمر آن معروف است ، لهذا شاه بلوط را شاه موزی گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). درختی است که در جنگلهای مازندران یافت می شود و برای کاغذسازی مفید و مناسب است . (یادداشت لغت نامه ).
- شاه موزی ؛ شاه بلوط. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
موزی . (اِ) تصحیف مازو (در تداول مردم راه چالوس ). (یادداشت مؤلف ). مازو. صورتی از مازو. رجوع به مازو شود.
دانشنامه عمومی
موزی (به چینی: 墨子) (زادروز حدود سال ۴۷۰ پیش از میلاد - درگذشته حدود سال ۳۹۱ پیش از میلاد) فیلسوف چینی بنیانگذار مکتب موهیسم است.
wiki: موزی
مو زی (انگلیسی: Mu Zi؛ زادهٔ ۹ ژانویهٔ ۱۹۸۹) یک بازیکن تنیس روی میز اهل جمهوری خلق چین است.
وی در مسابقات کشوری و بین المللی در مجموع برنده ۲ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده است.
وی در مسابقات کشوری و بین المللی در مجموع برنده ۲ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده است.
wiki: موزی
گویش مازنی
/moozi/ بلوط – از تیره ی بلوطیان که دو نوع آن معروف استنوع برگ پهن را دمیل نوری و نوع برگ ریزش را زل گویند & نام مرتعی در حوزه کارمزد ولوپی سوادکوه
بلوط – از تیره ی بلوطیان که دو نوع آن معروف استنوع برگ پهن ...
نام مرتعی در حوزه کارمزد ولوپی سوادکوه
پیشنهاد کاربران
موزی ( به چینی: 墨子 ) ( زادروز حدود سال ۴۷۰ پیش از میلاد - درگذشته حدود سال ۳۹۱ پیش از میلاد ) فیلسوف چینی بنیانگذار مکتب موهیسم است.
مبارک موزی بیاری بالا
به معنی اردکانی =زیر زیرگ
کلمات دیگر: