کلمه جو
صفحه اصلی

خلفی

فارسی به انگلیسی

dorsal, posterior, rear, tail, retral

posterior, retral


dorsal, posterior, rear, tail


عربی به فارسی

عقب دار , پس قراول , بطرف عقب , عقبي


مترادف و متضاد

subsequent (صفت)
لاحق، مابعد، پسین، بعد، متعاقب، بعدی، دیرتر، خلفی، پس ایند

succeeding (صفت)
خلفی

فرهنگ فارسی

شعبه ایست از رود جراحی

لغت نامه دهخدا

خلفی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) پشتی. عقبی. چیزی که در پس واقع شود. ضد قدامی.( ناظم الاطباء ). ( از: خلف عربی + یای نسبت فارسی ).

خلفی. [ خ َ ل َ ] ( ص نسبی ) متوالی. پی درپی. ( ناظم الاطباء ). ( از: خَلَف عربی + یای نسبت فارسی ).

خلفی. ( اِخ ) شعبه ای است از رود جراحی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

خلفی . (اِخ ) شعبه ای است از رود جراحی . (یادداشت بخط مؤلف ).


خلفی . [ خ َ ] (ص نسبی ) پشتی . عقبی . چیزی که در پس واقع شود. ضد قدامی .(ناظم الاطباء). (از: خلف عربی + یای نسبت فارسی ).


خلفی . [ خ َ ل َ ] (ص نسبی ) متوالی . پی درپی . (ناظم الاطباء). (از: خَلَف عربی + یای نسبت فارسی ).


پیشنهاد کاربران

خلفی نام فامیل میباشد و ازکلمه خلف به معنی شایسته گرفته شده است. نام جد من خلف بوده و الان فامیلم خلفی میباشد.

روستاهای
کوشک خلف علیا. سفلی.
کوشک خلف دیمه درب.
کوشک خلف راه خدا
در دهستان جهانگیری *زیلایی *مسجدسلیمان

محل سکونت ایل منجزی بهداروند بود
ولی امروزه خالی از جمعیت است

خلف خان نواده ی بلی خان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( طهماسب قلی خان. فیلتن ) پسر
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
پسر رستم خان بختیاروند پلنگ

( پسران خلیل خان ایل بیگی

شاه منصور خان بختیاروند ایلخان ( شامصیر. مصیر )
سیاه منصور خان ( خیرالدین )
احمد خان
مهدی خان
اردشیر خان
بلی خان
تاج الدین خان )
****
شاه منصور خان
پدر
رستم خان آقاسی ( الله وردیخان )
فاتح گرجستان *کی گرجی*
پدر
تاج الدین امیر قنبر عالی. امام قلی خان . داود خان

خلفی به عنوان نام فامیل میباشد
فامیلی من خلفی است
خلفی به معنای شایسته است


کلمات دیگر: